اواخر آذر ماه که شوهرعمه ام فوت شد، توی اون گیرودار و وسط مجلس ختم، یکی از اقوام تماس گرفته بود و از مامانم خواهش کرده بود که من به جای دخترش فاینال کانون زبان رو شرکت کنم. مامان که مثل من نمیدونست فاینالها آنلاین شدن، گفته بود ما توی چنین وضعی هستیم و الان تهران نیستیم. اون قوم هم توضیح داده بود که نیازی به حضورتون نیست و این هم کد ملی، باتشکر، خداحافظ. :| من؟ قطعا نمیتونستم و نمیخواستم روی مامانم رو زمین بندازم و به شرکت توی فاینال اجبارا و اکراها تن دردادم! اما اگه اون قوم نه چندان محترم مستقیما با خودم تماس گرفته بود جواب قطعی من «نه» بود. اولا که همین شخص نامحترم پشت سرم در باب قضیهی کنکور مکررا صحبت کرده و حتی یه بار رودرروی خودم چندین سخن طعنه آمیز بهم زد. :| (که تو کلا ناتوانی و پشت کنکور نمون!). ثانیا اینطوری پاس شدن چه فایدهای داره؟! آزمونی مثل SCE کانون که آنلاین نیست رو میخواد چیکار کنه؟ (این آزمون یکی از آزمونهاییه که گواهی میکنه شما توی کانون درس خوندی و سطح زبانت فلانه!) بعد به خودم گفتم به تو چه! خودت هزارتا اشتباه کردی و هیچکی نبود راه راست رو نشونت بده. بنابراین موضع سکوت اتخاذ کرده و نهایتا برای فاینالی که حتی نمیدونستم کدوم ترمه :| آماده شدم. ثالثا ترسیدم. آره من ترسیدم از این که بعدا پشت سرم بشینه صحبت کنه و بگه نتونست یه فاینال بده... اون موقع اعتماد به نفسم خیلی پایین تر از این حرفها بود و ترسیدم که مبادا نمره اش بد بشه. به هر حال بهم اعتماد کرده بود و منم مسئولیتش رو پذیرفته بودم. در نتیجه از یه نفر که زبانش به مراتب از من بهتر بود خواهش کردم کنارم بشینه و همون حضور صامت هم برام قوت قلب بود. واقعیتش کمیهم از listening میترسیدم. آزمون که شروع شد متوجه شدم چیزی به اسم listening در فاینال ترم نامعلوم یافت نمیشه. زمان آزمون یک ساعت بود و من در عرض ٢٠-٣٠ دقیقه تمومش کردم. در همون حین توسط دوستم چک میشدم. نتیجه؟ ١٠٠. :)) بعدا متوجه شدم کانون اساسا دچار تحولات ساختاری شده؛ فاینالها آنلاین شدن، listeningها حذف شدن و حتی کتابها هم تغییر کردن. اونجا بود که بیشتر مومن شدم به نسل سوخته بودن خودمون؛ کنکور نظام قدیم و حجم مطالب بیشتر و سنگین تر، فاینالهای پرتنش کانون و شب نخوابیهاش، آیین نامهی رانندگی که دو آزمونه بود و... بگذریم. وقتی اون قوم ناعزیز نامهربون تا چشمش به عدد ١٠٠ افتاد، دوباره به مامان زنگ زد و کلی تشکر کرد. و گفته «عاخیش!! خیالم راحت شد!» (انگار خودش پاس شده. :/ ) مامانم گفت در پس زمینهی تشکر مادر، صدای دخترش رو شنیده که گفته از حالا یادتون باشه، فاینال pre3 رو مهمونتون هستم! ما فکر کردیم شوخی میکنه تا این که دیشب مجددا تماس گرفتن. این بار دو کد ملی فرستادن و علاوه بر pre3، فاینال ترم نامعلوم نوجوانان (برای دختر کوچیکه) رو هم پیش رو دارم. :| این خانوم حتی شمارهی خودم رو هم نداره، اینقدر که با هم صمیمینیستیم! اگه مستقیما از خودم بخواد دست رد به سینه اش میزنم. نه؛ واقعا جا داره بگم «خب که چی؟». این چه کاریههان؟ منو میخواید محک بزنید؟ من pre3 رو دقیقا زمستون ٨ سال پیش -دقیقا وقتی که همسن دختر همین خانوم بودم- پاس کردم، به خدا! این بار هم غافلگیر شدیم! :دی ترم بعد -حوالی خرداد- اگه زنگ بزنه خودم جواب میدم و بااندکی چاشنی نصیحت اعلام برائت از انجام چنین کاری خواهم کرد.
تدریس کامل مباحث فارسی سوم دبستان بازدید : 338
سه شنبه 19 اسفند 1398 زمان : 4:42